الهی به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی دریاب که میتوانی.
قلمرو زبانی: حرمت: احترام / دریاب: رسیدگی کن، کمک کن/ قلمرو ادبی: نثر مسجع
بازگردانی: خدایا به احترام آن نامی که تو آن را می خوانی و به احترام آن صفت که در تو هست به ما یاری رسان که فقط تو می توانی به ما یاری برسانی.
الهی، عاجز و سرگردانم؛ نه آنچه دارم، دانم و نه آنچه دانم، دارم.
قلمرو زبانی: عاجز: ناتوان / سرگردان: سرگشته / قلمرو ادبی: دانم، دارم: جناس / واج آرایی «ن»
بازگردانی: خدایا ناتوان و سرگشته ام؛ نمی دانم چه چیزی دارم و آنچه را می دانم ندارم.
الهی، در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بـر جانهای ما جز الطاف و مرحمت خـود منگار و بر کشتهای ما جز باران رحمت خـود مبار. به لطف، ما را دسـت گیر و به کـرم، پای دار.
قلمرو زبانی: نگاشتن: نقاشی کردن / کشت: محصول/ قلمرو ادبی: تخم محبت: اضافه تشبیهی / مسجع / کشت: استعاره از کردار و کنش / باران رحمت: اضافه تشبیهی / دست گرفتن: یاری کردن /
بازگردانی: خدایا دلهای ما را از عشق پرکن و ما را مشمول رحمت خود قرار ده و کردار و رفتار ما را با رحمت خودت بنگر و با لطفت به ما یاری رسان و با کرمت ما را نگاه دار.
الهی، حجابها را از راه بردار و ما را به ما مگذار.
قلمرو زبانی: حجاب: پوشش / مگذار: رها مکن / قلمرو ادبی: حجاب: استعاره از تاریکی و سرگشتگی
بازگردانی: خدایا تاریکی ها و گمراهی ها را از راه ما بردار و ما را به خودمان رها مکن.
خواجه عبدالله انصاری
این وبجا برای گسترش و آسانسازی آموزش فارسی دهم ساخته شده است. خواهشمندم بازدیدکنندگان ارجمند مرا در بهبود این وبجا یاری رسانند. اگر متن یا برنامه سودمندی در دست دارید به رایانامه نگارنده بفرستید تا در این وبجا به نام خودتان به نمایش درآید.